مهندس مهدی ورقائی
آنچه در این مطلب میخوانید

تقریبا چند سالی ست که در بازار سرمایه و بورس موضوع سرمایه گذاری و معالمه گری شدیدا مورد توجه اقشار مختلف قرار گرفته است. واژه‌های بورس، سرمایه گذاری، تریدر یا معامله‌گر و تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و… نیز در جستجوی موتور هایی نظیر گوگل بسیار ترند شده اند. این موضوع نشان دهنده روند افزایشی علاقه و گرایش مردم به این موضوعات مالی ست.

اما نکته ی بسیار مهمی که احتمالا بسیاری از افراد به آن ها توجه نمی کنند این است که اساسا مباحثی همچون سرمایه گذاری و سرمایه گذار با ترید و تریدر (بخوانید معامله گری و معامله گر) با هم متفاوت هستند.

در این نوشته از وبسایت مهندس مهدی ورقائی سعی داریم به تفاوت حوزه های سرمایه گذاری و تردینگ و تمایزات بین سرمایه گذار و تریدر بپردازیم.

سوالی که میخواهیم به آن ها پاسخ دهیم؛ تعریف سرمایه گذاری چیست؟ سرمایه ‌گذار کیست؟ معامله گر یا همان تریدر چه کسی ست؟ ویژگی‌های هر یک از این افراد کدامند؟ چگونه تشخیص دهیم که کدام مورد برای ما مناست تر است؟ اگر شما نیز چنین سوالاتی دارید و به دنبال پاسخی مناسب هستید تا انتهای این نوشتار همراه ما باشید.

سرمایه چیست؟

قبل از اینکه به تعریف سرمایه گذاری و سرمایه گذار بپردازیم باید بدانیم که اساسا سرمایه چیست. جالب این که برای بررسی مفهوم سرمایه باید تعریف دارایی و انواع دارایی را بدانیم چرا که سرمایه یکی از انواع دارایی ست.

دارایی‌های همه انسان ها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند؛ دارایی‌های هزینه‌ای و دارایی‌های سرمایه‌ای.

دارایی‌های هزینه‌ای، به مرور زمان ارزش خود را از دست میدهند و اصطلاحا جزئی از هزینه‌های زندگی فرد محسوب می‌شوند.

به‌عنوان مثال خودرو و گوشی موبایل و پوشاک و… همه اینها جز دارایی‌های هزینه‌ای ما هستند که بر اثر گذر زمان و استفاده ما مستهلک شده و از ارزششان کاسته می‌شود.

اما در مقابل دارایی‌هایی مثل زمین، آپارتمان، طلا و سهام و… دارایی‌های سرمایه‌ای ما هستند. شما هرچه از زمینتان استفاده کنید از ارزش آن کاسته نمی‌شود. طلا را هرچه به گردن بیاویزید و دست بخورد، قیمتش افت نمیکند. اما کافی است تا جعبه گوشی همراهتان را باز کنید تا ارزشش به نصف قیمت کاهش پیدا کند.

ملک یک دارایی سرمایه‌ای محسوب می‌شود

آیا خودرو یک دارایی و نوعی سرمایه گذاری است؟

خودرو در تمام دنیا جز دارایی‌های هزینه‌ای به حساب می‌آید، اما در ایران جز دارایی‌های سرمایه‌ای محسوب می‌شوند که این یک اشتباه مرسوم در ایران است. این روزها مردم برای سرمایه‌گذاری، به خرید خودرو روی آورده‌اند. متاسفانه کار به جایی رسیده است که مردم صف می‌ایستند تا خودرویی بخرند که حتی چیزی از آن نمی‌دانند. اما نکته مهم اینجاست که آنها فقط برای سود فروشش این کار را می‌کنند و شاید اصلا به خودرو نیازی نداشته باشند. حتی برای آن‌ها مهم نیست که خودروی مورد نظر چه کیفیتی دارد و اصلا ایمن است یا خیر.

دقیقا حباب گل لاله نیز چنین مشخصاتی داشت. بعد از مدتی مردم جهان گل لاله را به‌عنوان یک کالای سرمایه‌ای حساب می‌کردند و تنها برای فروش به دیگران با قیمت بالاتر و سودش آن راخریداری می‌کردند. اما این باعث نشد که گل لاله همیشه به‌عنوان یک کالای سرمایه‌ای باقی بماند.

در واقع خودرو را باید یک کالای مصرفی بادوام نامید. کالایی که به سرعت یک بسته چیپس مصرف نمی‌شود، اما به مرور ارزش خود را از دست می‌دهد.

سوال: آیا اگر خودروی پراید با قیمت یک میلیون تومان و از دم قسط به وفور در ایران وجود داشت و خرید آن به راحتی خرید یک آب معدنی بود، باز هم مردم آن را برای سرمایه گذاری انتخاب می‌کردند؟ پاسخ قطعا خیر است.

پس به این نکته توجه کافی داشته باشید؛ حتی در ایران نیز، خودرو برای همیشه یک کالای سرمایه‌ای باقی نخواهد ماند.

سرمایه گذاری چیست؟

سرمایه گذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند دارایی سرمایه‌ای و نگهداری آن‌ها به منظور افزایش ثروت.

سرمایه، در لغت به معنای سرِ مایه، یا سرچشمه پول است. سرمایه‌گذار، منابع نقد و شبه نقد خود را به شکلی به‌کار می‌بندد که برایش یک جریان نقدی ایجاد کند.

برای مثال وقتی یک دستگاه بازی می‌خریم، پول خرج می‌کنیم و این یک دارایی هزینه ای محسوب میشود اما وقتی یک دستگاه بازی را در شهربازی قرار میدهیم و از سود حاصل از آن بهره می‌بریم، در واقع  سرمایه گذاری کرده ایم و آن کالا دارایی سرمایه ای محسوب میشود.

سرمایه گذار چه کسی ست؟

سرمایه‌ گذار شخصی است که عمل سرمایه گذاری را انجام می‌دهد. این افراد معمولا با هدف توسعه سرمایه و ثروت خود و بهره‌مندی از منافع اقتصادی آن در آینده این کار را انجام می‌دهند. بنابر این سرمایه گذاری بیشتر در دیدگاه بلندمدت معنی پیدا می‌کند.

سرمایه گذاری، به مثابه کاشتن یک درخت است، به امید بهره‌مند شدن از میوه‌های آن. کسی که یک درخت می‌کارد، می‌خواهد ده سال، بیست سال، یا برای تمام عمر از این درخت بهره‌مند شود. هرچند شاید روزی درخت خود را بفروشد، اما دیدگاه اصلی او فروش درخت به قیمتی بالاتر نیست. درخت برای او واسطه تولید میوه است.

چنین فردی چندان به نوسان قیمت درخت توجه ندارد، برای او بازار میوه است که اهمیت دارد.

به تعبیر وارن بافت، سرمایه‌ گذار موفق کسی نیست که هوش بسیار زیادی دارد. بلکه صبوری ویژگی بارز یک سرمایه گذار موفق است و اساسا سرمایه گذار موفق سرمایه گذاری ست که صیر بسیار بالایی دارد.

تریدر یا معامله‌گر کیست؟

تریدر یا معامله‌گر کسی است که اقدام به خرید و فروش دارایی‌ها در کوتاه مدت می‌کند. او این کار را با هدف کسب منفعت از نوسانات قیمتی انجام می‌دهد، پس می‌توان گفت که نتیجه و محصول عمل معامله‌گری بر خلاف سرمایه گذاری وابسته به صبر بلندمدت نیست.

برای این که به رابطه بین زمان در تریدری و سرمایه‌گذاری پی ببریم، بیایید مثالی را بررسی و تحلیل کنیم:

به ‌عنوان مثال وقتی شما یک واحد آپارتمان می‌خرید، احساس برنده بودن می‌کنید. چون می‌دانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمت پرداختی شما است و شما برای توسعه دارایی‌هایتان در آینده و بهره‌برداری از منافع آن این اقدام را انجام داده‌اید. اما این آینده دقیقا یعنی کی؟ فردا؟ هفته بعد؟ ماه بعد؟

کمی به این موضوع فکر کنید. آیا وقتی شما خانه‌ای می‌خرید انتظار دارید که از فردا قیمت ملک شما رشد کند؟ اصلا هدف شما از این که که ملکی را می‌خرید چیست؟ آیا با این دید می‌خرید که هفته بعد آن را بفروشید؟

اکثر مردم برای خرید ملک دید بلند مدت دارند. به‌عبارت دیگر شاید کمتر کسی ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری کند. پس خرید ملک را می‌توانیم در دسته سرمایه‌گذاری‌ها قرار دهیم و درواقع کسانی که ملک می‌خرند، سرمایه گذاری می‌کنند.

اما این موضوع برای تریدر های ارز های دیجیتال متفاوت است، کسانی که در حوزه خرید و فروش و معامله بیت کوین و سایر رمز ارز ها فعالیت میکنند در واقع ممکن است خریدشان به قصد فروش در چند روز و حتی چند ساعت بعد باشد.

در واقع میتوان گفت یکی از اصلی ترین تمایزات بین سرمایه گذاری و معامله گری و از این سو بین سرمایه گذار و تریدر همین موضوع است. یک سرمایه گذار اگر دید بلند مدت نداشته باشید ممکن است سود نکرده و حتی متضرر هم شود ولی یک معامله گر سودش در دید کوتاه مدت چند روزه، چند هفته و چند ماه است.

دسته سومی به جز سرمایه گذاران و تریدر ها

معامله‌گرانی هستند که سواد کافی برای سفته‌بازی ندارند، با اصول سرمایه گذاری هم آشنا نیستند. آن‌ها در عمل دارند سهم را به امید فروش در قیمت بالاتر می‌خرند و نوسان‌های روزانه قیمت برایشان مهم است. اما ضعف دانش خود را در پس عنوان سرمایه‌گذار پنهان می‌کنند.

این افراد در عمل، معامله‌گرانی با افق زمانی طولانی‌تر هستند، نه سرمایه‌گذار.

کافی است بازار برای مدتی رنج باشد، آن‌وقت می‌بینیم که سود تقسیمی و بازدهی‌های آهسته و پیوسته برایشان اهمیتی ندارد و شاید به نوسانگیری بلندمدت در بازارهای دیگر مثل طلا و مسکن روی بیاورند.

البته این کار از نظر قانونی و اخلاقی ایرادی ندارد. اما خوب است که فرد خودش را بهتر بشناسد و بداند که دقیقا دارد چه کار می‌کند.

سرمایه گذاری کنیم یا معامله‌گری؟

جالب است بدانید که قیمت ملک هم دارای نوسان‌های زیادی است، منتهی ما آن را نمی‌بینیم. اگر قیمت ملک هر روز روی تابلوی بازار ثبت می‌شد، شاید خیلی‌ها از ترس نوسان‌های قیمتی، هیچوقت به سراغ آن نمی‌آمدند. پس درمی‌یابیم که سرمایه ‌گذار بودن و یا تریدر بودن به روحیات خودمان نیز بستگی دارد.

واقعیت این است که ما باید ابتدا خودمان را بشناسیم تا ببینیم کدامیک برایمان بهتر و مناسب تر است و از لحاظ شخصیتی کدام فعالیت با روحیات ما سازگارتر است، چرا که این موضوع ارتباط مستقیم با سود و زیان مالی ما خواهد داشت. در واقع ما نیاز داریم که هوش مالی خود را ارزیابی کنیم و به تعبیر اساتید این حوزه نظیر مهندس مهدی ورقائی در سرمایه گذاری و تریدری به تشخیص مالی درست برسیم.

سوال این است که سرمایه‌گذار باشیم یا یک معامله‌گر؟ در ادامه به ویژگی‌های خاص برای یک فرد سرمایه‌ گذار و یا یک تریدر اشاره می‌کنیم.

تحمل صبرتان چقدر است؟

روزی یک از دوستانم در خصوص سهی در بازار بورس وال استریت امریکا از من مشورت خواست. او گفت که هدفش از خرید این سهم نگه داری در بلند مدت است، خب طبیعتا نگرش بلند مدت به سرمایه گذاری در بازار بورس وال استریت یک نگرش تقریبا صحیح و درست است فلذا من هم نظرش را تایید کردم و گفتم که برای سرمایه گذاری و خرید بسیار گزینه خوبی ست.

حدود یک هفته ی بعد که مجددا او را دیدم از او پرسیدم که آیا سهامی که مدنظر داشتی در وال استریت را خریداری کردی؟

از پاسخی که داد واقعا شوکه شدم، او گفت: بله خریدم و دو روز بعد آن را فروختم!!!

گفتم مگر برای بلند مدت آن را خریداری نکرده بودی؟ گفت چرا دو روز نگه داری کردم!

اینجا بود که فهمیدم تعریف بلندمدت و کوتاه‌مدت برای آدمهای مختلف متفاوت است.

از دیدگاه او کوتاه مدت یعنی معالمه های ارزهای دیجیتال که مثلا در یکی دو ساعت خرید و فروش میشوند و چند روز برای اون حکم سرمایه گذاری بلند مدت را داشت.

در واقع این تعبیر از سرمایه گذاری بلند مدت و کوتاه مدتبرگرفته از روحیه عجول او داشت، او صیور نبود و آدم سرمایه گذاری چند ماهه و جند ساله نبود.

شما باید بدانید که آستانه صبرتان واقعا چقدر است. یکی مثل دوست من بلندمدت را تنها در دو روز می‌بیند و یکی هم مثل وارن بافت چهل سال سهامدار سهم کوکاکولا  است. اگر صبرتان محدود است سرمایه‌ گذاری تقریبا برای شما بی‌معنی خواهد بود. زیرا سرمایه‌گذاری‌ها عملا در بلندمدت (به معنای واقعی) سودآور هستند.

تا چه حدی ریسک‌پذیر هستید؟

بر خلاف سرمایه گذاری که در آن ریسک تقریبا پایین است اما صبوری میطلبد در دنیای معامله‌گری همواره ریسک کار بالا است. اگر در معاملاتتان تحمل ضرر را ندارید و یا استرس روی نتیجه کار شما تاثیر می‌گذارد، باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیت‌های مختلف کاملا متفاوت است. همچنین میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.

شما اگر سود های سریع و زودبازده میخواهید نیاز به ریسک دارید و فعالیت و مطالعه و مهارت کافی برای تریدری اما اگر ریسک پذیر نیستید و آموزش و مهارت کافی هم کسب نکرده اید بهتر است دور تریدری را خط بکشید. چرا که در ذات معامله گری همواره سود و زیان وجود دارد و سود یک طرفه ای در هیچ تریدی نیست و هیچ تریدری فقط سود را تجربه نکرده است.

در واقع ضرر جزئی از بازی تریدینگ است شما باید اینقدر در ترید (هر نوع تریدی چه رمز ارز، چه بورس و چه بازار کالا و…) مهارت داشته باشید که میزان سود خود را اینقدر افزایش دهید که ضررها به چشمتان نیاید.

یکی از روش‌هایی که می‌توانید میزان تحمل ضرر را در خودتان اندازه بگیرید این است که وقتی یک معامله باز می‌کنید، تا چه حد ذهنتان را درگیر می‌کند؟ اگر معامله‌ای را وارد شدید که هنگام شب و در خوابتان هم درگیرش هستید، یعنی ذهن شما هنوز آمادگی تحمل آن حجم از معامله و ضررهای احتمالی را ندارد.

در این مرحله باید حجم معاملاتتان را کاهش دهید و آنقدر این عمل را تکرار کنید که دیگر ذهنتان درگیر مقدار ضرر در معامله نباشد. اگر مقدار حجم معاملات شما پس از کاهش به اندازه‌ای بود که دیگر سودش برایتان ارزشی ندارد، یعنی معامله‌گری با روحیات و شخصیت شما سازگار نیست.

پیشنهاد می‌کنم که سعی کنید بدون هیچ تعصبی تست فوق را روی خودتان انجام دهید.

بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

پیروی از نظم و پایبند بودن به استراتژی

یکی از عوامل مهمی که هر معامله‌گری باید به آن دقت داشته باشد، این است که در معاملات خود یک نظم خاص داشته باشد و سعی کند این نظم را در هر شرایطی حفظ کند. داشتن استراتژی به نظم‌دهی معاملات یک تریدر کمک زیادی می‌کند. ولی این که تا چه حد به قوانینی که خود وضع کرده‌اید پایبند می‌مانید، به شما مربوط است.

یک معامله‌گر حرفه‌ای به استراتژی خود ایمان دارد و حتی در ضرر نیز به آن پایبند است. اگر نمی‌توانید روی یک قاعده خاص حرکت کنید و تصمیم خود را سریع عوض می‌کنید، سرمایه‌ گذاری برای شما گزینه راحت‌تری از معامله‌گری است.

چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفه‌ای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمی‌کند؟ آیا واقعا بلد نیست و نمی‌داند یا نمی‌تواند؟ او برای این که حساسیت کارش را می‌داند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمی‌دهد.

تا چه حد احساسی هستید؟

این نکته یکی از مهم‌ترین نکات در ویژگی‌های فردی یک سرمایه‌گذار یا یک معامله‌گر است. از خودتان بپرسید که با قرار گرفتن در شرایط بحرانی چقدر روی خود کنترل دارید؟ آیا زود عصبانی می‌شوید؟ آیا زودرنج هستید؟ عواطف روی تصمیمات زندگی شما چقدر تاثیرگذار هستند؟

جواب این سوالات را کسی بهتر از خود شما نمی‌داند. پس در جواب سوالات بالا خودتان را قانع نکنید و سعی کنید که با خودتان در این موارد صادق باشید. درواقع هرچقدر این احساسات در شما قوی‌تر باشد، کار شما برای کنترل این احساسات در کارتان سخت‌تر می‌شود.

به این نکته فکر کنید که چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفه‌ای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمی‌کند. آیا واقعا بلد نیست و نمی‌داند یا نمی‌تواند؟ او برای این که حساسیت کارش را می‌داند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمی‌دهد.

کنترل احساسات در معامله‌گری یکی از مهمترین عوامل برای کسب موفقیت در این راه است

یک معامله‌گر حرفه‌ای نیز هیچ‌گاه در معاملات خود احساسات را دخالت نمی‌دهد و همواره سعی دارد از نگاه منطق به آن نگاه کند. به‌عبارت دیگر معامله‌گر موفق و حرفه‌ای کسی است که سودها و زیان‌ها هیچ تاثیری بر روحیه او ندارد، زیرا او می‌داند که ترید احساسی از روی ترس یا طمع، آغاز یک زیان بزرگ است.

اگر روی احساسات خود کنترل زیادی ندارید، بهتر است تایم فریمی که معاملاتتان را در آن انجام می‌دهید بالاتر ببرید. زیرا نوسانات در تایم فریم‌های بالاتر کندتر انجام می‌شوند و همین موضوع باعث می‌شود که کمتر درگیر احساسات مقطعی در معاملاتتان شوید. اگر تایم فریمتان آن‌قدر بالا رفت که دیگر معاملاتتان به یک سرمایه ‌گذاری تبدیل شد، پس روحیه کاری شما هم همان است.

نداشتن تعصب و غرور

یکی از ویژگی‌های بارز و مهم در معامله‌گران بازارهای مالی این است که مغرور هستند، اما متعصب نیستند. بین غرور و تعصب یک مرز باریک وجود دارد که اگر غرور به تعصب تبدیل شود می‌تواند زیان‌های زیادی را برای یک معامله‌گر به‌دنبال داشته باشد. یک معامله‌گر حرفه‌ای به تحلیل‌ها و استراتژی معاملاتی خودش ایمان دارد و همواره به استراتژی خود پایبند است؛ اما هرگز روی آن‌ها تعصب ندارد و هیچ وقت روی نظر خودش پافشاری نمی‌کند. بلکه طبق استراتژی معاملاتی که دارد، مداوم خودش را با روند بازار منطبق می‌سازد.

هدفتان از ورود به بازارهای مالی چیست؟

اگر خواستید روزی وارد بازارهای مالی بشوید این سوال را حتما از خود بپرسید که چرا قصد دارید وارد بازارهای مالی بشوید؟ اگر جوابتان رسیدن به سود و پولدار شدن است، متاسفانه گزینه اشتباهی را انتخاب کرده‌اید. حتما این جمله را شنیده‌اید که می‌گویند بیش از ۹۰% از معامله‌گران در بازارهای مالی زیان‌ده هستند. علت این امر جواب همان سوال است. باید معامله‌گری در بازاهای مالی را به‌عنوان یک شغل ببینید. آیا کسی که کاسب و مغازه‌دار است فقط برای سودش این کار را کرده؟

جواب: خیر او مغازه داری را به‌عنوان یک شغل انتخاب کرده و از این راه زندگی می‌کند. ممکن است گاهی سود کند و گاهی هم ضرر. دقت کنید که هیچ فروشنده‌ای بخاطر ضرر در یک ماه مغازه خود را جمع نمی‌کند. مشکلات شغلی یک معامله‌گر نیز زیاد هستند. یک معامله‌گر واقعی نیز ضرر در معاملاتش را با جان و دل می‌پذیرد، اما از ایجاد زیان زیاد نیز جلوگیری می‌کند. او قبول دارد که ضرر نیز جزئی از معاملات او است و برای این کار همواره روی بهتر شدن استراتژی و روانشناسی خودش کار می‌کند.

معامله‌گر واقعی طمع را در خودش کشته و اصلا به دنبال کسب سود بالا در کوتاه مدت نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال ماندن است. به قول وارن بافت “اگه کسی کسب سود بالا در کوتاه مدت را با لحن مطمئن وعده داد، لبخند زنان از او دور شوید.

آیا باید هر روز معامله کرد؟

خیلی مرسوم است که می‌گویند معامله‌گری در بازارهای مالی، یک کرم درونی را در انسان ایجاد می‌کند. این کرم همواره او را به معاملات بیشتر تشویق می‌کند. یکی از مشکلاتی که معمولا مردم دارند این است که فکر می‌کنند هر روز باید معامله کنند. به‌عبارت دیگر اگر یک روز در بازار بورس یا فارکس معامله نکنند، شب خواب به چشمانشان نمی‌آید.

این یک ذهنیت غلط برای معامله‌گران حاضر در بازارهای مالی است. بعضی از اوقات برای من پیش می‌آید که در طول یک هفته نیز هیچ معامله‌ای نمی‌کنم، چون درک شرایط بازار در آن هفته برایم سخت است. مطمئن باشید این نکته باعث کوچک شدن و سرشکستگی شما نخواهد بود.

نتیجه گیری

در این مقاله سعی کردیم که فرق بین سرمایه گذاری و معامله‌گری را شرح دهیم و ویژگی‌ها و خصوصیات فردی یک معامله‌گر و یک سرمایه ‌گذار را باهم بررسی کنیم، تا بتوانیم استراتژی بهتری را برای ورود و کار کردن در حوزه بازاهای مالی به‌کار ببریم. واقعیت این است که هرچه بیشتر روی روانشناسی خودتان کار کنید نتیجه بهتری در انتظار شما خواهد بود. یادتان باشد که خودتان بهترین قاضی در این مورد هستید، پس سعی کنید همواره با خودتان در این مورد صادق باشید. زیرا خودتان را هیچ وقت نمی‌توانید گول بزنید.

در این مقاله سعی کردیم با توجه به دیدگاه های مهندس مهدی ورقائی در خصوص مبحث سرمایه گذاری و مولفه هایی که باعث تشخیض روحیه سرمایه گذار بودن یا تریدر بودن میشود، این موضوع را روشن کنیم که اساسا چه گزاره ای برای ما مناسب تر است! آیا ما میتوانیم یک سرمایه گذار خوب باشیم یا روحیاتمان با معامله گری و تریدری سازگار تر است؟

ما در این خصوص مواردی را بیان کردیم ولی در نهایت این خودتان هستید که میتوانید هوش مالی خودتان را بررسی کنید و بشناسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهت جستجو مطالب عنوان مد نظر خود را در باکس بالا وارد نمایید.