مهندس
مهدی ورقائی

فهرست موضوعات

فهرست موضوعات

چگونه از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی بازار استفاده کنیم؟

در حال حاضر، نزدیک به ۱۰۰ روش مختلف از تحلیل تکنیکال در بازار وجود دارد که هر کدام با توجه به ویژگی‌ها، مزایا و معایبی که دارند، مناسب موقعیت‌های مختلفی هستند. انتخاب این روش‌ها بر اساس استراتژی معامله‌گر بسیار مهم است. این استراتژی براساس معیارهایی مانند میزان سرمایه‌گذاری، مدت سرمایه‌گذاری، میزان ریسک‌پذیری و غیره انتخاب می‌شود. در این مقاله، می‌خواهیم پرکاربردترین روش‌های تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.

روش تحلیل تکنیکال فیبوناچی:

روش فیبوناچی یکی از معروف‌ترین روش‌هایی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد. این تحلیل را ریاضی‌دان معروف ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی در قرن ۱۳ میلادی کشف کرده است. او توانست چند سری از اعداد مختلف را پیدا کند که روابط منطقی در بین آن‌ها وجود دارد؛ این اعداد شامل ۱-۱-۲-۳-۵-۸-۱۳-۲۱-۳۴ و… هستند که در آن هر عدد از جمع دو عدد قبلی خود به دست می‌آید. علاوه بر این، او عدد ۱/۶۱۸ را زیربنای بسیاری از روابط و قواعد طبیعی می‌داند. این اعداد و روابط طبیعی بر اساس نسبت‌های فیبوناچی بسیاری از پدیده‌های طبیعی را توضیح می‌دهند، از جمله نسبت قاعده به ارتفاع اهرام مصر.

فیبوناچی این عدد را ریشه طلایی نامیده است و آن را وارد تحلیل‌های بازارهای مالی کرده است. او با استفاده از این نسبت‌های فیبوناچی، اعداد ۲۳٫۶%، ۳۸٫۲%، ۵۰%، ۶۱٫۸%، ۱۶۱٫۸%، ۴۲۳% و… را پیدا کرد که کاربرد زیادی در تحلیل‌های تکنیکال دارد.

روش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال می‌گوید بازار ارزهای دیجیتال بین دو روند حمایتی و مقاومتی قرار دارند و بین آن‌ها در حال حرکت است. همه این روندها بر مبنای نسبت‌های فیبوناچی و ریشه طلایی صورت می‌گیرند. بنابراین براساس این روابط ریاضی، می‌توان قیمت یک ارز دیجیتال را در آینده پیش‌بینی کرد.

روش نمودار شمعی ژاپنی یا کندل استیک:

نمودار شمعی یا کندل استیک یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که برای اولین بار در قرن هفدهم توسط معامله‌گران برنج ژاپنی کشف شده است. در بازارهای مالی مانند ارزهای دیجیتال، نمودارهای بسیار زیادی وجود دارد که معامله‌گران می‌توانند برای تحلیل بازار از آنها استفاده کنند، از جمله مشهورترین نمودارهای موجود می‌توان به خطی، کندل استیک و میله‌ای اشاره کرد. در حال حاضر، نمودار کندل استیک یکی از پرکاربردترین نمودارهای معامله‌گران ارز دیجیتال است که از آن برای تحلیل تکنیکالی استفاده می‌شود و با استفاده از آن می‌توان روند صعودی و نزولی قیمت ارز دیجیتال را پیش‌بینی کرد.

نمودار کندل استیک دارای چهار بخش اصلی است:
۱. قیمت آغازین (Open)
۲. قیمت پایانی (Close)
۳. بالاترین قیمت در بازه زمانی (High)
۴. پایین‌ترین قیمت در بازه زمانی (Low)

برای خواندن نمودارهای کندل استیک، نیاز به دانش کافی در این زمینه دارید. اندازه بدنه و سایه‌های پایین و بالا شمع در روش کندل استیک بسیار پر اهمیت است و اطلاعات مهمی را در خصوص روند قیمت ارز دیجیتال ارائه می‌دهد.

 

روش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال:

روالف نلسون الیوت برای اولین بار در سال ۱۹۳۸ در کتاب خود نظریه‌ی امواج الیوت را مطرح کرد که بعدها و پس از الیوت تکامل پیدا کرد و اکنون به عنوان نظریه قوانین امواج الیوت شناخته می‌شود. این نظریه بر پایه‌ی چرخه دایره‌وار و حرکات تکرارشونده استوار است و مبنای شکل‌گیری آن در تحلیل تکنیکال، چرخه‌های دوری و حرکات تکراری می‌باشد؛ بر اساس این نظریه، هر زمان که یک ارز دیجیتال جنب‌وجوش زیادی داشته باشد، قیمت آن بر اساس یک قانون خاص تغییر می‌کند.

در حال حاضر، الگوی پنج موج، مهم‌ترین الگوی موجی امواج الیوت است که پایه و اساس الگوهای دیگر را فراهم می‌کند. این الگو از سه موج موافق و دو موج مخالف تشکیل شده است و به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱. دسته اول: موج‌های جنبشی، که در این گروه موج‌ها با روند قیمتی ارز دیجیتال حرکت می‌کنند و در آن پنج موج مختلف وجود دارد. به‌ عنوان مثال، در یک نمودار صعودی، پنج موج جنبشی تعریف شده است که سه‌تای آن‌ها موافق و دوتای آن مخالف روند موج پنج‌تایی هستند.

۲. دسته دوم: موج‌های اصلاحی، که در خلاف جهت روند قیمت حرکت می‌کنند و شامل سه موج است که دوتای آن‌ها موافق و یکی مخالف روند می‌باشند.

 

روش ابر ایچیموکو:

روش ابر ایچیموکو توسط فردی به نام هوسودا گوئیچی (Hosoda Goichi) برای نخستین بار در سال ۱۹۳۰ معرفی شد. این اندیکاتور یکی از محبوب‌ترین روش‌های تحلیل بازار ارزهای دیجیتال است. معامله‌گران با استفاده از ابر ایچیموکو می‌توانند قیمت یک ارز دیجیتال و روند تغییرات آن را پیش‌بینی کنند. این اندیکاتور با عنوان ایچیموکو کینکو هیو (Ichimoku Kinko Hyo) نیز شناخته می‌شود. معامله‌گران با استفاده از نمودار ابر ایچیموکو می‌توانند نسبت به سایر نمودارها اطلاعات کاربردی و داده‌های بیشتری را درباره روند تغییرات قیمت در یک ارز دیجیتال بدست آورند. به همین دلیل بسیاری بر این باورند که نمودار ابر ایچیموکو شکل تکمیل شده‌ای از سایر نمودارهای تحلیل تکنیکال است.

 

روش سطوح پشتیبانی و مقاومت یکی از پایه‌های تحلیل تکنیکال است که به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط خرید و فروش را شناسایی کنند.

برای شناسایی سطح پشتیبانی، باید خطی بین نقاط کمینه (مینیمم) قیمت ارز دیجیتال کشیده شود. زمانی که قیمت به این سطح نزدیک می‌شود، معامله‌گران ممکن است خریداری را آغاز کنند، که منجر به افزایش قیمت به دلیل افزایش تقاضا می‌شود.

برای شناسایی نقاط مقاومت، باید خطی بین نقاط بیشینه (ماکزیمم) قیمت ارز دیجیتال کشیده شود. زمانی که قیمت به این سطح نزدیک می‌شود، معامله‌گران ممکن است ارز دیجیتال خود را بفروشند، که منجر به کاهش قیمت به دلیل افزایش عرضه می‌شود.

این خطوط فرضی نشان‌دهنده جهت حرکت قیمت است؛ یعنی اگر عرضه به سمت بالا باشد، خط فرضی به صورت صعودی خواهد بود و اگر عرضه به سمت پایین باشد، خط فرضی به صورت نزولی خواهد بود.

 

روش چنگال اندروز یکی از محبوب‌ترین و مورد استفاده‌ترین روش‌های تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال است. این روش توسط دکتر آلن اندروز کشف شده و امروزه یکی از روش‌های برجسته در تجزیه و تحلیل قیمت‌ها و روندهای بازار است. طبق این روش، خطوطی که از بیشترین نقاط عبور می‌کنند، بیشترین ارزش را دارند. این خطوط، به شکل کانال‌هایی که برای قیمت بوجود می‌آیند، باعث تعیین روند قیمت می‌شوند. برای ایجاد چنگال اندروز، نیاز به سه نقطه آغازگر برای موج‌های جدید داریم.

 

روش تحلیل زمانی:

تحلیل تکنیکال یکی از اصول اساسی آن، توجه به بازه‌های زمانی مختلف است. انتخاب درست فریم زمانی یکی از مسائلی است که معامله‌گران باید به آن توجه داشته باشند. برای مثال، استفاده از فریم‌های زمانی کوتاه می‌تواند به سرعت به نتیجه منجر شود، اما اغلب این روش با شکست مواجه می‌شود زیرا تحلیل دقیقی ارائه نمی‌دهد. بنابراین، استفاده از فریم‌های زمانی متفاوت می‌تواند به تحلیل بهتری از بازار کمک کند.

روش پترن‌های هارمونیک:

پترن‌های هارمونیک که بر اساس نظریه فیبوناچی ساخته شده‌اند، الگوهایی هستند که با بررسی الگوهای قیمتی در طول زمان شکل می‌گیرند. این الگوها با ترکیب اصول فیبوناچی و الگوهای قیمتی، توانایی تشخیص نقاط بازگشتی در نمودار قیمت را فراهم می‌کنند.

روش نمودارهای نقطه و شکل:

این روش که متداول‌ترین روش تحلیلی استفاده شده توسط تحلیلگران است، به تحلیل بازارهای مالی می‌پردازد. این روش با بررسی نقاط کلیدی و شکل‌هایی که در نمودارها شکل می‌گیرند، سیگنال‌های خرید و فروش را شناسایی می‌کند، بدون نیاز به استفاده از اندیکاتورها. از این روش برای تشخیص الگوهای عرضه و تقاضا استفاده می‌شود.

 

روش واگرایی:

روش واگرایی یکی از ابزارهای حیاتی در تحلیل تکنیکال است که به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط ورود و خروج معاملات را در مسیر تغییر روند قیمت ارزهای دیجیتال تشخیص دهند. این روش به تحلیل تغییرات در نهاده‌های تکنیکالی مانند نمودارها و اندیکاتورها متکی است.

یکی از مهم‌ترین کاربردهای روش واگرایی، تشخیص روندهای ضعیف و نامعتبر است که ممکن است به بازگشت منجر شوند. علاوه بر این، واگرایی می‌تواند نشانگر ضعف معامله‌گران در مراحل پایانی باشد و یا به ادامه روند کنونی ارزهای دیجیتال اشاره کند.

برای تشخیص واگرایی و نوع آن، تحلیلگران از اندیکاتورهای مختلفی مانند MACD، RSI، CCI و… استفاده می‌کنند. این اندیکاتورها به تحلیل تفاوت‌ها و تغییرات در قیمت‌ها و نوسانات بازار کمک می‌کنند و معامله‌گران را در تصمیم‌گیری‌هایشان در مورد ورود یا خروج از موقعیت‌های معاملاتی راهنمایی می‌کنند.

چگونه از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی بازار استفاده کنیم؟

اصول اصلی تحلیل تکنیکال:

  1. همه چیز در قیمت مشخص می‌شود:
    • قبل از هر چیز، تحلیلگر باید قبول کند که تمام عواملی که بر قیمت یک ارز دیجیتال تأثیر می‌گذارند، در آن لحاظ شده است.
    • درک این مفهوم به عنوان قدم اول در تحلیل تکنیکال بسیار اهمیت دارد؛ زیرا تحلیل تکنیکال بر این اصل بنا شده است که همه اطلاعات مهم برای تصمیم‌گیری در مورد خرید و فروش در قیمت‌ها نهفته است.
  2. حرکت قیمت‌ها تابع روند است:
    • قیمت‌ها بر اساس روندهای خاص حرکت می‌کنند، و تحلیلگر باید این روندها را درک کند.
    • این اصل بیان می‌کند که روندهای بازار تا زمانی که تحت تأثیر عواملی مثل اخبار و رویدادهای جدید قرار نگیرند، ممکن است ادامه یابند یا تغییر کنند.
  3. تاریخ همه چیز را دوباره تکرار می‌کند:
    • بخش قابل توجهی از تحلیل تکنیکال بر پایه تاریخ و الگوهای گذشته استوار است، زیرا این الگوها ممکن است نشانگر روندهای مشابه در آینده باشند.
    • تحلیلگران تکنیکال از این اصل استفاده می‌کنند تا با تحلیل الگوهای گذشته، روندها و نقاط قوت و ضعف در بازار را تشخیص دهند و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری کنند.

این اصول بنیادی برای هر تحلیلگر تکنیکال حائز اهمیت می‌باشند و مبانی اصلی برای تصمیم‌گیری در مورد خرید و فروش ارزهای دیجیتال را فراهم می‌کنند.

 

نقاط قوت و ضعف تحلیل تکنیکال

نقاط قوت:

  1. آموزش قابل دسترس: یادگیری و فهم مفاهیم تحلیل تکنیکال نسبتاً آسان است و با استفاده از منابع آموزشی مختلف، مانند کتب چاپی و منابع آنلاین، قابل دسترسی است.
  2. کاربرد گسترده: تحلیل تکنیکال بر روی هر نوع دارایی، از ارزهای دیجیتال تا طلا و بورس، قابل اجراست. این ابزارها برای تحلیل تقریباً هر نوع بازار مالی مناسب هستند.
  3. تعیین نقاط ورود و خروج: از طریق استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال، معامله‌گران می‌توانند نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار را تعیین کنند و تصمیمات معاملاتی را با اطمینان بیشتری انجام دهند.
  4. قابلیت اتوماسیون: پارامترها و محاسبات تحلیل تکنیکال می‌توانند به سیستم‌های معاملات خودکار (الگوریتمیک تریدینگ) اضافه شوند، که امکان اجرای معاملات به صورت خودکار را فراهم می‌کند.

نقاط ضعف:

  1. تعصب شخصی: ممکن است تحلیلگران به دلیل تجربیات فردی یا شایعات، دیدگاه افراطی نسبت به بازار داشته باشند و تحلیل‌هایشان تحت تأثیر این تعصبات قرار گیرد.
  2. تفسیرات متفاوت: تحلیل تکنیکال ممکن است به تفسیرهای متفاوتی از یک نمودار و ابزار منجر شود. این می‌تواند به دلیل عدم قطعیت در تحلیل و تفسیر نتایج باشد.
  3. تعدد سیگنال‌ها: در طول روز، ممکن است تحلیل‌های متعددی در بازار دیده شود، اما همه این سیگنال‌ها بهینه برای معاملات نیستند و این ممکن است معامله‌گران را گیج و سردرگم کند.
  4. نقش ارزش ذاتی: تحلیل تکنیکال نمی‌تواند به طور مستقیم ارزش ذاتی یک دارایی را تعیین کند و تنها بر اساس روندهای بازار عمل می‌کند. این موجب می‌شود که برخی ارزها به طور نامتناسب ارزش‌گذاری شوند.
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جهت جستجو مطالب عنوان مد نظر خود را در باکس بالا وارد نمایید.