نقش رهبری در مدیریت اثربخش
رهبری موثر در سازمان یکی از نقاط کلیدی و حیاتی مدیریت است. واقعیت این است که کیفیت عملکرد یک رهبر سازمان بسیار بر اثرگذاری و تأثیرگذاری او بر افراد و اعضای سازمان تأثیر میگذارد. رهبران، با قدرت تحریکی و الهام بخشی که توانایی ایجاد پیشرفت و دستیابی به اهداف مشخص را در اعضای سازمان و جامعه فراهم میکنند، در اساس رهبری خود قرار دارند. محیط کاری پویا و متغیر است و در این محیط، نقش یک رهبر برای هدایت و مدیریت آن بسیار اساسی است. با بررسی دقیق برخی از شرکتهای موفق، میتوان فهمید که رهبران مؤثر تفاوتهای چشمگیری را ایجاد میکنند. رهبران موثر، توانایی دستیابی به نتایج مشخص را در یک زمان معین را دارا هستند تا به سازمان و اهداف خود اثربخش باشند.
رهبری سازمانی
رهبری سازمانی را میتوان به عنوان یک فرآیند تعریف کرد که در آن مدیریت سازمان تلاش میکند تا با ایجاد انگیزه و برقراری ارتباط موثر، کارکنان را به انجام وظایف سازمانی ترغیب کند و رسیدن به اهداف سازمانی را تسهیل دهد. سبک رهبری یک مجموعه از نگرشها، صفات، و مهارتهای مدیران است که بر پایه چهار عامل اصلی شامل نظام ارزشها، اعتماد به کارمندان، تمایلات رهبری، و ماهیت و نوع فعالیت و همچنین احساس امنیت در موقعیتهای مبهم شکل میگیرد. رهبر به عنوان کسی شناخته میشود که در زمینههایی از جمله هوش، علم و فضیلت، قابلیت اعتماد در انجام مسئولیتها، فعالیت و مشارکت اجتماعی، و پایگاه اجتماعی اقتصادی بر سایر اعضای گروه برتری دارد. فرایند نفوذ در فعالیتهای فرد یا گروه به منظور تلاش برای دستیابی به اهداف در شرایط مشخص معنا میشود.
وظایف رهبری سازمانی
- وظایف رهبری سازمانی متناسب با مسئولیتها و نقشهای یک رهبر در مدیریت و هدایت سازمان میباشند. به طور خلاصه، وظایف اصلی رهبری سازمانی عبارتند از:
- ایجاد زیرساختارهای مطلوب برای تغییر:
- رهبران باید بتوانند زیرساختارهایی ایجاد کنند که امکان تغییر و بهبود در سازمان را فراهم کنند. این شامل ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب، تعیین روشها و فرآیندهای مدیریت تغییر، و مشخص کردن نقشها و مسئولیتها برای افراد سازمان میشود.
- ایجاد تعهد و احساس مالکیت برای افراد سازمان:
- رهبران باید بتوانند احساس مالکیت و تعهد به اهداف و مأموریت سازمان را در افراد تقویت کنند. این امر با ایجاد ارتباط معنیدار با اعضای سازمان، توجه به نیازها و انگیزههای افراد، و فراهم کردن فرصتهای شغلی و رشد حرفهای انجام میشود.
- ایجاد توازن میان استقرار وضع موجود و نوآوری:
- رهبران باید توانایی تعادل میان حفظ وضع موجود سازمان و ایجاد نوآوری و تغییر داشته باشند. این شامل ارزیابی و بهبود فرآیندها و عملکردهای موجود، همچنین ارتقاء ایدهها و نوآوریها برای دستیابی به وضعیت مطلوب است.
- تعیین و تبیین چشمانداز سازمان:
- رهبران مسئولیت دارند تا چشمانداز و اهداف بلندمدت سازمان را تعیین و تبیین کنند و اعضای سازمان را به سمت دستیابی به این اهداف هدایت کنند.
- فراهم کردن اطلاعات، دانش، و متدهای مورد نیاز:
- رهبران باید فضاهایی ایجاد کنند که اعضای سازمان بتوانند به آسانی به اطلاعات، دانش، و متدهای مورد نیاز برای انجام وظایف خود دسترسی داشته باشند.
- ایجاد تعادل بین منافع متضاد ذینفعان سازمان:
- رهبران باید توانایی مدیریت منافع متفاوت و متضاد ذینفعان مختلف سازمان را داشته باشند تا به دستیابی به اهداف مشترک و متناسب با منافع همه طرف کمک کند.
- ایجاد زیرساختارهای مطلوب برای تغییر:
رهبری تحولی
رهبری تحولی برای افراد فرصتی بیشتر از انتظارات معمولی به ارمغان میآورد. در این نوع رهبری، ارتباط عاطفی با اهداف مشترک ایجاد میشود و به پیروان کمک میکند تا در جمعهای بزرگتر، عملکرد بهتری داشته باشند. این نوع رهبران با ایجاد چشمانداز مشترک و اصلاح نگرش، عقاید و انگیزش پیروان، نقش یک عامل تغییر را ایفا میکنند.
رهبری خدمتگزار
یکی از رویکردهای روز به روز مورد توجه بیشتری قرار گرفته، رهبری خدمتگزار است. این مفهوم از رهبری علاوه بر اینکه ارزشی اخلاقی است، بر پایه اصول اخلاقی و تمرکز بر خدمت به دیگران (ذینفعان) است. رهبری خدمتگزار واقعیتاً یک مدل از مدیریت اخلاقی است که اولویت اصلی آن خدمت به دیگران است.
رهبری دموکراتیک/مشارکتی
تحقیقات اخیر در زمینه رهبری به سمت توجه به محیط و تعاملات بین رهبران و اعضای گروه پیش رفته است. با این حال، همچنان عملکرد یک فرد به عنوان رهبر برجسته مهم است. از سوی دیگر، برخی تحقیقات اخیر نشان میدهد که تمرکز از رهبری فردی به یک رهبری گروهی توسط اعضای تیم منتقل شده است. این یک عامل اساسی برای حفظ و موفقیت بلندمدت سازمانها است. اشتراک دانش و اطلاعات یکی از مراحل مهم مدیریت دانش است که برای ایجاد و نوآوری سازمانی، قابلیت یادگیری و عملکرد لازم است.
رهبری کاریزماتیک
کاریزما به عنوان ویژگیای توصیف میشود که یک فرد به طور شخصی یا به نظر دیگران، دارای قدرت رهبری است. این مفهوم معمولاً در علوم اجتماعی و سیاسی به کار میرود تا رهبرانی که با استفاده از نیروی شخصی خود توانایی ایجاد تأثیرات عمیق و استثنایی بر پیروان خود دارند، توصیف کند. کاریزما به معنای جاذبه استثنایی است. این اصطلاح به شیوههای مختلفی توسط صاحبان نظریه در زمینههای مختلف مطرح شده است.
رهبری مستبدانه
در رهبری استبدادی اخذ هرگونه تصمیم به عهده رهبر است . او تصمیمات را به کارکنانش ابلاغ می کند و از آنها انتظار دارد تصمیمات را اجرا کنند. به این معنی است که مدیر بدون توجه به زیر دستان، تصمیمهایش را انفرادی میگیرد. در نتیجه این تصمیمات مدیر هستند که نظر و شخصیت او را منعکس میکنند؛ و طبیعتا اگر مدیریت خوب باشد، میتواند تصویری از اعتماد به نفس را به وجود آورد.
رهبری اثربخش و پویا مستلزم سه نوع مهارت است
مهارتهای لازم برای رهبری اثربخش و پویا شامل سه عنصر اصلی است که به ترتیب مهارت تشخیص، مهارت تطبیق و مهارت برقراری ارتباط میباشند. این مهارتها به رهبران کمک میکنند تا بهترین تصمیمات را بگیرند، با تغییرات محیطی سازگار شوند و با اعضای تیم خود به نحوی ارتباط برقرار کنند که همکاری و هماهنگی مناسبی ایجاد شود.
- مهارت تشخیص:
- این مهارت به رهبران کمک میکند تا شرایط محیطی و شرایط داخلی را به درستی شناسایی کنند. این شامل درک نیازها، مشکلات، فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط کار میشود. با توجه به این شناخت، رهبران میتوانند استراتژیهای مناسبی را برای مواجهه با چالشها و بهرهبرداری از فرصتها تدوین کنند.
- مهارت تطبیق:
- رهبران باید توانایی تطبیق با تغییرات و رویدادهای پیشبینی نشده را داشته باشند. این شامل توانایی انعطافپذیری و تغییر در استراتژیها، روشها و رفتارها برای مواجهه با تحولات محیطی است. رهبرانی که این مهارت را دارند، بهترین استفاده را از منابع و فرصتهای جدید میکنند و به بهبود عملکرد سازمانی کمک میکنند.
- مهارت برقراری ارتباط:
- رهبران باید توانایی برقراری ارتباط موثر با اعضای تیم، همکاران و سایر افراد در سازمان را داشته باشند. این شامل توانایی گوش دادن فعال به نظرات و نیازهای افراد، انتقال ایدهها و اطلاعات به شکل واضح و موثر، و ایجاد بستری برای ارتباطات باز و سازنده است. این مهارت به رهبران کمک میکند تا اعضای تیم را متحول کرده، ایجاد انگیزه در آنها برای کار ارزشمند و همکاریهای موثرتری را فراهم کنند.
به طور خلاصه، رهبرانی که این سه مهارت را به خوبی ترکیب کرده و توانایی مدیریت آنها را دارند، میتوانند به عنوان رهبرانی موثر و پویا در محیط کار عمل کنند و به بهبود عملکرد و ارتقای سازمانها کمک شایانی نمایند.
ویژگیهای یک رهبر اثربخش:
ویژگیهای یک رهبر اثربخش کلیدی هستند و به شرح زیر هستند:
- شخصیت:
- قدرت شخصیتی: رهبران باید دارای شخصیتی قوی و اعتماد به نفس باشند تا بتوانند دیگران را به هدفهای مشترک هدایت کنند.
- تطابق گفتار و عمل: رهبران باید گفتار و عمل خود را با هم تطابق داده و با اعمال عملی به دیگران نشان دهند که واقعاً اعتقادات خود را دارند.
- جاذبه:
- کشش فردیت: رهبران باید بتوانند با جذب و تشویق دیگران، آنها را برای همکاری و همراهی به سمت اهداف مشترک جذب کنند.
- تعهد:
- تعهد به اهداف: رهبران باید به اهداف تعیین شده و به تحقق آنها وفادار باشند و با تلاش و کوشش مداوم به آنها دست یابند.
- ارتباط:
- ارتباط شفاف: رهبران باید به طور شفاف و صادقانه با اعضای تیم و دیگر افراد ارتباط برقرار کنند و اطمینان از درک صحیح اهداف و راهبردها از طرف همه اعضا داشته باشند.
- شجاعت:
- پذیرش ریسک: رهبران باید از شجاعت برای برون رفتن از محدوده راحتی و قبول کردن ریسکها برای دستیابی به اهداف خود برخوردار باشند.
- بصیرت و تشخیص:
- بصیرت: رهبران باید دارای بصیرتی قوی باشند که امکان تشخیص درست از وضعیت و شناخت مسیر صحیح را فراهم کند.
- تمرکز:
- متمرکز بودن: رهبران باید بتوانند بر روی اولویتهای مهم و اهداف اصلی تمرکز کنند و از پراکندگی جلوگیری کنند.
- شور و شوق:
- انگیزه و شوق: رهبران باید از انگیزه و شوق بالایی برای دستیابی به اهداف خود برخوردار باشند و این انگیزه را به دیگران نیز منتقل کنند.
این ویژگیها در کنار یکدیگر، به رهبران کمک میکنند تا اثربخشی و تأثیرگذاری خود را برای رسیدن به اهداف تیم و سازمان بهبود بخشند.
نتیجهگیری
رهبران باید برای تغییرات و تحول در سازمان برنامهریزی نمایند و با همه ذینفعان تبادل نظر کنند و امور مربوط به خود را مورد بررسی قرار دهند. در غیر اینصورت، نیروهای بازدارنده بر نیروهای وادارنده تأثیر میگذارند و تغییرات با شکست مواجه میشود. تحول در انسانها مشکلترین تغییری است که میتوان بوجود آورد. رهبران همواره در این زمینه حساسیت دارند و برای تغییر دادن برنامهریزی و اجرا باید با در نظر گرفتن عوامل بیرونی و درونی همراه باشند. برای کسی که مایل به تغییر و تحول در هر بعدی از سازمان است، صبر و انعطاف زیادی لازم است. تحول امری تدریجی و زمانبر است که طی فرایند علمی خاصی همچون ذوب شدن باورهای غلط، فراگیری ارزشهای نوین و طراحی و استقرار نظام جدید و مهندسی مدیریت رخ میدهد.