مدیریت چیست، کاربرد آن
در زندگی روزمره، نقش مهمی برای مدیریت (Management) وجود دارد که به سامان دادن به امور و اهداف کمک میکند. مدیریت میتواند به عنوان ستون اصلی هر سازمانی مطرح شود و به تسهیل رسیدن به اهداف کمک کند. اگرچه برخی از افراد مدیریت را به عنوان یک هنر و استعداد ویژه میشناسند، اما برای دیگران، آن به عنوان یکی از حوزههای علمی معرفی میشود.
از آنجا که مدیریت تأثیر بسزایی در جوامع مختلف دارد، تعریف دقیقی از آن ممکن است برای بسیاری مبهم باشد. در این مقاله، تعریف مدیریت و انواع مختلف آن را بررسی میکنیم.
درک مفهوم مدیریت میتواند به دلیل تعاریف مختلفی که ارائه شدهاند، چالشبرانگیز باشد. برای بهترین فهم از مدیریت، مفاهیم مختلف زیر را بررسی میکنیم:
- استفاده مؤثر از منابع برای دستیابی به اهداف خاص: مدیریت به مجموعهای از اقدامات اشاره دارد که برای بهرهوری از منابع و دستیابی به هدف یا اهداف خاصی انجام میشود.
- برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل: مدیریت شامل استفاده از منابع انسانی، مالی و فیزیکی برای اجرای برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل فعالیتها بهمنظور دستیابی به اهداف سازمانی است.
- فرآیند حل مسئله در محیط تغییر: مدیریت به عنوان فرآیندی برای حل مسائل و دستیابی به اهداف در محیطی پویا و در حال تغییر توصیف میشود.
- هنر دانستن کار و بهکارگیری بهترین روشها: مدیریت به عنوان هنری برای دانستن و اجرای بهترین و کارآمدترین روشهای انجام کارها تلقی میشود.
- ایجاد محیطی برای همکاری و فعالیت گروهی: مدیریت به عنوان هنری از ایجاد محیطی برای همکاری و فعالیت گروهی در سازمان توصیف میشود.
سبک های مدیریت
اگرچه تعاریف مدیریت از جنبههای مختلفی میتوانند متفاوت باشند، اما همه به نقش اساسی رهبری در فرایند مدیریت اشاره دارند. این نقش اساسی، جزئی حیاتی از تعریف مدیریت است و نشاندهنده یکی از عوامل اصلی موفقیت در مدیریت است. در حقیقت، مدیریت بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در تاریخ بشریت محسوب میشود، اما مطالعه علمی و سیستماتیک آن بهعنوان یک حوزه جدید به شمار میرود.
مدیریت به عنوان یک فرآیند اجتماعی، مسئولیت برنامهریزی، کنترل مالی و عملیاتی فعالیتهای سازمانی را برای تحقق اهداف تعیین شده دارد. این فرآیند پویا، از عناصر و اقدامات مختلف تشکیل شده است و در دنیای واقعی، کاربردهای مختلفی دارد.
کاربردهای مدیریت
کاربردهای مدیریت به پنج بخش اصلی تقسیم میشود: برنامهریزی، سازماندهی، کارکنان، هدایت و کنترل. اما باید توجه داشت که این کاربردها در عمل بهطور غیرقابل جدا کار میکنند و با هم تداخل دارند. برای بهترین فهم، نیاز است که هر یک از این کاربردها را جداگانه بررسی کنیم.
برنامه ریزی
برنامهریزی، به عنوان وظیفه اصلی مدیریت، به معنای تعیین مسیر آینده سازمان و تصمیمگیری برای دستیابی به اهداف تعیین شده است. این کاربرد، شامل برنامهریزی اقدامات آینده و تصمیمگیریهای مربوط به آنها میشود. به عبارت سادهتر، برنامهریزی مسیر اقدامات برای دستیابی به اهداف را مشخص میکند و به مدیران ابزارهای لازم برای این کار را فراهم میکند. این عمل به جلوگیری از سردرگمی، اتلاف منابع و حل مسائل کمک میکند.
سازماندهی
سازماندهی، یکی از مهمترین جنبههای مدیریت است که به تنظیم و ترتیب دادن منابع مختلف یک سازمان میپردازد. این کاربرد به معنای یکپارچهسازی منابع انسانی، مالی و فیزیکی و ایجاد هماهنگی بین آنها برای دستیابی به اهداف سازمانی است.
به گفته هنری فایول، نظریهپرداز فرانسوی، سازماندهی به معنای فراهم کردن همه ابزارها و منابع لازم برای اجرای کارهای مرتبط با یک کسب و کار است. این شامل تأمین منابع انسانی و غیرانسانی و ایجاد ساختار سازمانی مناسب میشود.
سازماندهی شامل مراحل زیر است:
- بررسی و شناسایی فعالیتهای سازمانی
- طبقهبندی فعالیتها به گروههای مختلف
- تعیین وظایف و مسئولیتها
- تفویض اختیارات و ایجاد مسئولیتها
- ایجاد هماهنگی بین اختیارات و مسئولیتها
- به کارگیری پرسنل
بیشتر بخوانید: صفر تا صد مدیریت کسب و کار
به کارگیری پرسنل
نیروی انسانی به دلیل پیچیدگی رفتارها و اهمیت آنها در موفقیت سازمانی، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این نیاز را مدیران باید با دقت تأمین کنند و به کارگیری، آموزش، ارزیابی و رهبری کارکنان را با دقت انجام دهند.
هدایت
هدایت، بخش دیگری از مدیریت است که به رهبری و تشویق کارکنان برای دستیابی به اهداف سازمانی میپردازد. این شامل نظارت، انگیزه، رهبری و ارتباطات موثر است.
به طور کلی، هدف این کاربردها در مدیریت، ایجاد یک ساختار منسجم و هماهنگ برای دستیابی به اهداف سازمانی است که با بهرهگیری از منابع مختلف، موجب موفقیت و پیشرفت آن میشود.
کنترل کردن
کنترل کردن، یکی از جنبههای اساسی مدیریت است که به بررسی و سنجش میزان موفقیت و پیشرفت در راستای اهداف تعیین شده پرداخته و در صورت نیاز، اصلاحات لازم را اجرا میکند. این فرآیند اساسی در تضمین هماهنگی و عملکرد صحیح سازمانی نقش بسزایی دارد.
هدف اصلی از کنترل کردن، اطمینان حاصل کردن از این است که تمام فعالیتها و پروژهها بر طبق استانداردها و روالهای تعیین شده پیش میروند. این به مدیر اعتماد میدهد که عملکرد سازمان به طور مداوم مورد بررسی و نظارت قرار میگیرد. در صورتی که سیستم کنترل به خوبی عمل کند، هرگونه انحراف احتمالی از استانداردها را زودتر تشخیص میدهد و بهبودات لازم را ایجاد میکند.
بنابراین، فرآیند کنترل کردن شامل مراحل زیر است:
- ایجاد و تعیین استانداردهای عملکردی: در این مرحله، استانداردهای دقیق و قابل اندازهگیری برای فعالیتها و پروژهها تعیین میشوند.
- سنجش عملکرد واقعی: عملکرد واقعی سازمان و کارکنان به دقت اندازهگیری و مورد بررسی قرار میگیرد.
- مقایسه عملکرد واقعی با استانداردها: در این مرحله، عملکرد واقعی با استانداردهای تعیین شده مقایسه میشود و هرگونه انحراف از آنها شناسایی میشود.
- اجرای اقدامات اصلاحی: اقدامات مناسب برای اصلاح و بهبود عملکرد، بر اساس انحرافات شناسایی شده انجام میشود.
به طور کلی، کنترل کردن یکی از مراحل اساسی مدیریت است که به مدیران امکان میدهد اطمینان حاصل کنند که سازمان به طور مداوم در مسیر صحیح قرار دارد و در صورت نیاز، تغییرات لازم را اعمال کنند.
جمعبندی
مدیریت، یکی از جنبههای بسیار اساسی در زندگی انسانی است که از خانوادهها تا سازمانهای بزرگ را فرا میگیرد. در جامعه، مدیریت به عنوان یک فرآیند اجتماعی مطرح میشود که از طریق آن اهداف و وظایف تعیین شده اجرا میشوند. مفهوم مدیریت دارای تعاریف متعددی است، اما رهبری معمولاً به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی آن شناخته میشود.
در مدیریت، چهار سبک اصلی وجود دارد که شامل مدیریت مستقل پدرانه، دموکراتیک و آزاد یا بدون مداخله میشود. عوامل متعددی بر نوع مدیریت تأثیر میگذارند، از جمله فرهنگ جامعه، انتظارات نسبت به کارهای تحت مدیریت و تفاوتهای نیروی کار.
مدیریت معمولاً در سه سطح عالی، متوسط و پایین اجرا میشود، که نوع و اندازه سازمان بستگی دارد. کاربردهای مدیریت شامل برنامهریزی، سازماندهی، بهکارگیری پرسنل، هدایت و کنترلگری است که همه با هم ترکیب شده و تأثیر یکپارچهای بر عملکرد سازمان دارند.